سایه‌اش بودم ولی

سایه‌اش بودم ولی از سایه‌ام ترسید و رفتبی‌وفا کفش فرارش را شبی پوشید و رفت خنده‌هایش جانِ من بود و جهانم را گرفتپیش چشمش جان سپردم زیرِ لب خندید و رفت

<-BlogAbout->
ناگفته های پشت پرده
ناگفته های پشت پرده
سفارش تبلیغسفارش تبلیغ