دلم شکست پرم شکست
تو بردى و منم ... شکست
دروغات به دلم نشست
غرور بيخودم شکست
اونى که با دلدارياش
منو مى کردش مست مست
اونى که گفت عاشق ترين
مى موند تا روز آخرين
ديدى چه طور گذاشت و رفت
ديدى چطور دل رو شکست!
اونى که بعد سال ها
برد منو به روياها
اونى که قسم مى خورد واسم
بد زخمى زد رو احساسم
اونى که بودم واسش نفس
ديدى بهم گفتش هوس!؟
دلم شکست پرم شکست
تو بردى و منم ... شکست